چکیده: در معادن زیرزمینی جبهه کار طولانی سیستم های متفاوتی در ارتباط با یکدیگر هستند که مجموعه ی آن ها را می توان به عنوان زیرسیستم های، سیستم تولید معدن در نظر گرفت. در بین سیستم های تولید در معادن جبهه-کار طولانی، سیستم های شیرر، ناوزنجیری (AFC) و نگهدارنده های قدرتی از زیرساخت‌های بحرانی معدن به شمار می آید، که به‌طور مستقیم بر روی ظرفیت تولید معادن جبهه کار طولانی تأثیرگذار است و در صورت خرابی دستگاه ها سبب به وجود آمدن ریسک ها و آشفتگی هایی نظیر از دسترس خارج شدن تجهیزات، کاهش زمان کارکرد، افزایش هزینه های تولید و افت عملکرد تجهیزات می شوند؛ بنابراین می بایست با استفاده از روش هایی این آشفتگی ها و ریسک ها را کاهش داد. در سال های گذشته استفاده از مدیریت ریسک، اقدام مناسبی برای تمرکز بر شناسایی و مهار ریسک‌ها بوده است ولی برای بهبود آماده سازی، پیشگیری و حفاظت مدیریت تاب آوری ضروری است. به‌طور کلی تاب آوری توانایی بازگشت سیستم به شرایط عملیاتی عادی خود پس از وقوع آشفتگی را بیان می کند. با بهره گیری از این روش می توان آثار فعالیت سیستم های شیرر، AFC و نگهدارنده های قدرتی در معدنکاری را شناسایی و اقدامات لازم را انجام داد. با توجه به بررسی های صورت گرفته مطالعه ای در زمینه ی ریسک و تاب آوری در حیطه‌ی مهندسی معدن وجود ندارد. عمده ی تحقیقات صورت گرفته در زمینه ی سیستم های غیرمهندسی است. در مورد این مباحث سیستم های مهندسی نیز محققین مختلفی سعی کرده اند تا روش های کمّی و کیفی برای ارزیابی سیستم های مهندسی ارائه کنند. هر کدام از تحقیقات ارائه شده نقاط قوّت و ضعفی دارند. بنابراین، در این رساله تلاش شده است تا تحلیل ریسک و تاب‌آوری که مبتنی بر ترکیب داده‌های خرابی، قضاوت متخصصین و تئوری مجموعه‌های فازی است، برای برآورد تاب‌آوری سیستم تولید توسعه و ارائه داده شود. در این روش برای تحلیل تاب‌آوری از اندیس‌های قابلیت اطمینان، تعمیرپذیری، پشتیبانی، تاب‌آوری سازمانی، تاب‌آوری اقتصادی و کارایی سیستم استفاده شده است. در نهایت، کاربرد روش پیشنهادی برای سیستم تولید معدن زغال‌سنگ پروده طبس مورد استفاده قرار گرفت. این مطالعه دارای سه قسمت اصلی تحلیل تاب‌آوری سیستم تولید بدون در نظر گرفتن فاکتورهای ریسک، تحلیل تاب‌آوری سیستم تولید با در نظر گرفتن فاکتورهای ریسک و تحلیل ریسک سیستم تولید بوده است. طبق نتایج حاصل شده در روش تحلیل شاخص‌ها بدون در نظر گرفتن فاکتورهای ریسک برای سیستم‌های شیرر، شیلد و AFC نشان داد که تاب‌آوری سیستم شیرر با گذشت زمان کاهش می‌یابد. در حالی‌که تاب‌آوری سیستم AFC با گذشت زمان افزایش می‌باید. برای سیستم شیلد با گذشت زمان میزان تاب‌آوری سیستم کاهش و سپس ثابت می‌شود. در نهایت نتایج تحلیل‌ها نشان داد که سیستم تولید ماهیتی مقاوم و منعطف دارد و با گذشت زمان تاب‌آوری افزایش می‌یابد. اخذ تصمیمات و راهکارهای درست توسط مدیریت، مهارت کافی تعمیرکاران، تشخیص صحیح بخش‌های معیوب، تخصیص به-موقع منابع و یا تدارکات مناسب قطعات یدکی از جمله دلایل می‌باشد. سپس در ادامه نتایج روش تحلیل شاخص‌ها با در نظر گرفتن فاکتورهای ریسک بر اساس شرایط محیطی مانند شیفت، محل کار، تعداد برش، ارتفاع متوسط کارگاه و ... برای سیستم‌های شیرر، شیلد و AFC نشان داد که تاب‌آوری سیستم‌ها با گذشت زمان کاهش می‌یابد. در نهایت نتیجه‌گیری شد که تاب‌آوری سیستم تولید با در نظر گرفتن فاکتورهای ریسک با گذشت زمان میزان تاب‌آوری سیستم کاهش و سپس ثابت می‌شود و بسیار کمتر از حالتی است که فاکتورهای ریسک لحاظ نمی‌شود. این مسئله نشان‌دهنده این است که تصمیمات مدیریتی صحیح از منظر تولیدی برای سیستم‌های در نظر گرفته شده معدن زغال سنگ پروده طبس بر اساس شرایط محیطی لحاظ نشده است. همچنین، دانش کافی برای برقراری ارتباط بین ظرفیت عملیاتی با رفتار سیستم و شرایط محیطی لحاظ نشده است. در نهایت نتایج تحلیل ریسک سیستم تولید پروده طبس نشان داد که در بین پارامترهای مؤثر بر سیستم‌ تولید سیستم‌های AFC، شیلد و شیرر به ترتیب دارای بیشترین میزان میانگین (به ترتیب 346/0، 332/0 و 322/0) و بیشترین انحراف معیار (به ترتیب 05/0، 05/0 و 04/0) هستند در نتیجه این سیستم‌ها به‌ترتیب دارای بیشترین میزان ریسک می‌باشند. همچنین نتایج تحلیل نشان می‌دهد پارامترهایی که دارای بیشترین میزان خرابی بودند و بر تاب‌آوری سیستم‌ها تأثیرگذار بودند دارای بیشترین میزان ریسک نیز هستند. نتایج این رساله نشان داد که تحلیل‌های ارائه شده ابزاری ساده و قابل اطمینان در تحلیل ریسک و تاب‌آوری سیستم تولید در معادن جبهه‌کار طولانی است.